پرتال امام خمینی (س)؛ یادداشت ۳۰۰ / حمیدرضا ترقی*

شخصیت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به عنوان مصلح و انقلابی مبتنی بر مبانی دینی و اسلامی در تاریخ قرن اخیر بشر موجب تحولاتی شد که زمینه ساز جهانی  شدن اسلام و ان شاءالله حکومت جهانی حضرت ولی عصر ارواحنا لمقدمه الفداء خواهد شد. این شخصیت به لحاظ مبانی فکری و نحوه بیان اسلام و قرائتش از اسلام ناب محمدی و تکیه اش بر قرآن و عترت به گونه ای مورد توجه ملت ایران و جهان قرار گرفت که توانست همه جریان های سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم شاه را عقب بزند و به عنوان پرچمدار انقلاب اسلامی ایران و تحولگری که دنیا را دگرگون کرد، جلوه کند و منشأ تغییر مناسبات بین المللی به نفع اسلام و شکل گیری ابرقدرت اسلامی در جهان بشود. طبیعتاً این شخصیت ویژگی های اصلی اش را از ویژگی های انبیاء و اولیاء الهی گرفته و توانسته با ذوب شدن در سیره اولیای الهی و توجه به معیارها و شاخص ها و زندگی اجتماعی و تفکر فردی خودش همان آثاری را بر جامعه بشری بگذارد که نوعاً انبیا و اولیا و شخصیت های الهی می گذاشتند و این در اخلاص، ایمان، ثبات قدم، پایداری و مقاومت حضرت امام نهفته بود که توانست چنین تغییر و تحول شگرفی را در نظام سیاسی بین المللی، به ویژه در کشور ما و جهان اسلام پدید بیاورد.

همان طور که ما در سیره و روش انبیاء و اولیای الهی در طول تاریخ مشاهده کردیم، حضرت امام هم تکیه خودش را بر مستضعفان و اقشار ضعیف جامعه و ولی نعمتان انقلاب اسلامی گذاشت و نه تکیه بر ثروتمندان و متمولینی که نوعاً هیچ نقشی در تقویت و حمایت از حرکت های انبیای الهی و اولیای الهی نداشتند. بنابراین اگر می بینیم حضرت امام (ره) مستضعفین را ولی نعمت انقلاب می داند و محرومین و پابرهنه‌ها را حامیان و پشتیبان اصلی انقلاب اسلامی می داند، واقعیتی است که در جامعه اسلامی و در روند انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت می توان آن را دید و باور کرد و همین واقعیت هست که موجب می شود حضرت امام، انقلاب اسلامی را مرهون تلاش طبقات پایین جامعه، یعنی مستضعفین بداند و اعتقاد داشته باشد طبقات بالا و مرفه کاری برای انقلاب نکردند. این طبقات ضعیف بودند که تا آخرین قدم به عنوان نیروهای وفادار به مبارزه و گردانندگان و برپاکنندگان واقعی انقلاب اسلامی محسوب می شوند و لذا خط اصولی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را معظم  له، خط دفاع از مستضعفین و احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری دانست. معتقد بود که فقط افرادی در آخر تحقق اهداف انقلاب اسلامی با ما هستند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند و بتوانند با همین نگاه در جهت مقاومت در برابر مشکلات و پیمودن اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی همراه نظام و ولایت باشند. در واقع ایشان بر این باور بود که بار سنگین انقلاب اسلامی بر دوش قشر مستضعف است و به همین خاطر تأکید داشت اولاً دولت ها باید به این قشر توجه ویژه داشته باشند و ثانیاً نمایندگان مجلس، روسای رئیس جمهور و منتخبین مردم همه باید از این قشر انتخاب بشوند. توصیه امام به مردم این بود که کسانی را به مسئولیت ها برگزینند که درد فقر و محرومیت را چشیده اند؛ چون این قشر قدردان انقلاب اسلامی هستند. به نظر می رسد این نگاه جایگاه محرومان و مستضعفان را هم در اندیشه اجتماعی حضرت امام و هم اندیشه سیاسی ایشان کاملاً مشخص کرده است که به لحاظ اجتماعی باید به این قشر توجه ویژه ای در نظام جمهوری اسلامی بشود و از فقر و محرومیت دربیاید و به لحاظ سیاسی هم همین قشر شایستگی مسئولیت پذیری در نظام جمهوری اسلامی را دارد و انقلاب اسلامی به آن ها مدیون است.

 امام واقعاً به خوبی آگاه بود اگر قشر محروم جامعه که پشتیبان اصلی انقلاب اسلامی است، از نظام اسلامی سرخورده بشود، راه برای زراندوزان بی درد باز خواهد شد و در نتیجه مردم در تنگناهای اقتصادی قرار می گیرند و این در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست؛ لذا یکی از سخنان حضرت امام این بود که ما برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم و در این باره حتی با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان باید تلاش کنیم. تأکید ایشان این بود که خدا آن روز را نیاورد که سیاست مسئولین ما پشت پا کردن به محرومین و روی آوردن به سرمایه دارها بشود؛ یعنی اغنیا و ثروتمندان از اعتبار بیشتری برخوردار بشوند. معاذ الله که این مسئله سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین علیهم السلام نیست. بنابراین حضرت امام در خصوص انتخاب کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی در پست های مختلف توصیه داشت که ثروتمندان هرگز نباید در اداره کشور نفوذ کنند و مال و ثروت خودشان را بهانه ای برای فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و بعد به فقرا و زحمت کشان افکار خودشان را تحمیل کنند. بنابراین باید زمینه را برای روی کار آمدن این قشر در همه رده‌های مختلف فراهم کرد.

در ابتدای سال تحصیلی می بینیم که حضرت امام به دانش آموزان توصیه می کند که با این محرومیت هم تلاش کنید و به درس و بحث خود به صورت جدی بپردازید و برای پذیرش مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی آماده کنید. این نشان دهنده این است که حضرت امام همه تلاش خود را به کار برد تا پابرهنه ها و مستمندان و کسانی که درد و فقر و محرومیت چشیدند به مناصب قدرت دست پیدا کنند تا هم قدردان نظام جمهوری اسلامی باشند و هم اینکه این امانت به دست کسانی سپرده بشود که برای آن زحمت کشیدند و تلاش کردند و شکنجه شدند و شهید دادند و در واقع زحمات اصلی را آن ها متحمل شدند.

طبیعتاً حضرت امام استضعاف را به دو دسته تقسیم می کند: یکی استضعاف ناشی از ضعیف نگه داشته شدن انسانها توسط مستکبرین و قدرت های سلطه گر است و دیگری استضعافی که ناشی از بخل اغنیا و عدم توجه ثروتمندان به نیازمندان و محرومین است. حضرت امام درباره استضعاف اول می فرمود که همه ما مستضعف هستیم؛ یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرت ها ما را ضعیف می شمردند و ما را هیچ می شمارند و با این انقلاب اسلامی می خواهیم از این جهت و این وضعیت بیرون بیاییم. یعنی با قیام و انقلاب و مبارزه با مستکبرین می خواهیم از این وضعیت ضعیف نگه  داشته شده خودمان را نجات بدهیم و به یک قدرت در سایه اسلام تبدیل بشویم. اما طبیعتاً در کنار آن قشر مستضعف و محروم و نیازمندی که در جامعه در اثر سیاست های اقتصادی ظالمانه و عدم احقاق حقوق محرومین توسط ثروتمندان و مستکبرین به وجود آمده هم مورد توجه ایشان بود. تأکید ایشان این بود که این نوع اقشار ضعیف و مستضعف باید در نظام جمهوری اسلامی از این وضع نجات پیدا کنند و با همت مسئولان و مردم جایگاه آنان به جایگاه بقیه آحاد جامعه تغییر پیدا کند و فاصله طبقاتی آن ها با اقشار ثروتمند کاهش پیدا کند که در این راستا برنامه های ویژه و اقدامات قابل توجهی را از ابتدای انقلاب اسلامی طراحی و اجرا فرمود.

حضرت امام اعتقاد داشت که اولاً استضعافی که در کشور ما به وسیله رژیم طاغوت وجود داشته، در جهان اسلام هم وجود دارد و تمامی ملت های مسلمان جهان زیر سلطه استعمارگران و سلطه گران قرار دارند و تاکنون نتوانستند حکومت مبتنی بر دین و عقیده خودشان داشته باشند و در سایه نظام اسلامی زندگی مناسبی داشته باشند. اموال و ثروت آنها در حال چپاول توسط زورمداران و قدرتمندان است. لذا اعتقاد داشت برای اینکه این الگوی انقلاب و جمهوری اسلامی در همه ملت های اسلامی پیاده بشود، همه مستضعفین جهان را در درجه اول علیه مستکبرین بسیج و متشکل کنیم و این ها یک حزب تشکیل بدهند و در برابر مستکبرین بایستند و تا مستکبرین در جوامع بشری هستند و به حیات خودشان ادامه می دهند، قطعاً امکان اینکه بشود مستضعفین را نجات داد، نیست. یکی از جملات ایشان این بود: تا زمانی که مستکبرین نظامی و تشکیلاتی ایجاد نکردند، به استضعاف کشیدن توده های مردم به طور کامل محقق نمی شود؛ اما همین که مستکبرین به سیستم و نظام و تشکیلات دسترسی پیدا کردند، تمام تلاش خود را برای تسلط بر توده مردم و ضعیف نگه داشتن آن ها به کار می گیرند. لذا امروز که ما شاهد چنین حرکت از سوی استکبار جهانی هستیم و با انواع و اقسام برنامه های پیچیده و سازمان های اطلاعاتی همه مستضعفین جهان را زیر سلطه خودشان درآوردند و هر گونه که دلشان می خواهد ملت ها را به هر سویی که می خواهند می کشانند و هدایت می کنند، طبیعتاً تنها راه انسجام و وحدت مستضعفین به ویژه مسلمانان علیه مستکبرین است که می تواند در قالب یک تحزب و تشکیلات گسترده در مقابل استکبار جهانی بایستد و مانع تداوم سلطه استکبار بر اقشار مستضعف در جوامع اسلامی و کل بشریت بشود.

جوانان عزیز ما باید بدانند وقتی حضرت امام به قیام علیه رژیم طاغوت دست زدند و در مقابل سیاست های ضداسلامی رژیم طاغوت ایستاد و با بیانات آتشین خود علیه کاپیتولاسیون و تجاوز رژیم به حوزه های علمیه در سال ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ سخن گفت، همین امر منجر به دستگیری ایشان شد. بعد از دستگیری بود که مردم کشور ما به ویژه اقشار ضعیف جامعه در تهران و قم و نقاط مختلف، به حمایت از حضرت امام برخاستند. مردمی که از ورامین و نقاط جنوب تهران کفن پوشیدند و سینه خودشان را در برابر گلوله های دشمن به دفاع از مرجعیت و رهبری حضرت امام سپر کردند، همان قشر مستضعفی بودند که امام را شناخته بودند. منجی آن ها از یوغ رژیم ستم شاهی امام بود. این اقشار نه آدم های ثروتمند بودند و نه متشخص؛ بلکه قشر مستضعف و پابرهنه های جامعه بودند که ایمان و اعتقاد راسخ به مرجعیت و رهبری حضرت امام در انقلاب داشتند. لذا این ها با اهدای جان و سپر کردن سینه های خود در برابر رژیم طاغوت ایستادند و همچنان این راه را با تحمل زندان ها و شکنجه ها ادامه دادند. ما می بینیم در طول پانزده سال پس از قیام پانزده خرداد و در اوج انقلاب اسلامی، دوباره همین قشر به میدان می آید و در تظاهرات و راهپیمایی ها به حمایت از انقلاب اسلامی و نهضتِ حضرت امام برخاستند و فداکارانه در مقابل رژیم طاغوت ایستادند و در تظاهرات شرکت کردند و بعد از آن هم مشکلات و گرفتاری ها و سختی های متعددی را از دوران دفاع مقدس تا تحریم های ظالمانه کنونی تحمل کردند. طبیعتاً این ها نشان دادند در راه اهداف و آرمان های حضرت امام مقاوم هستند و ایستادند.

 حضرت امام در مقابل این قشر احساس وظیفه و مسئولیت سنگینی کرد. جوانان ما سخنان ایشان را در بهشت زهرا ملاحظه کنند می بینند که چطور ایشان نسبت به خانواده شهدا و قشر مستضعف احساس ویژه ای از خود نشان داد و با مردم همدردی کرد. این ها نشان می دهد که امام چقدر در این زمینه بسیار دقیق بود. یادم هست وقتی در سال های ۱۳۵۲ درس های اخلاق حضرت امام در نجف را تکثیر می کردیم، در سخنان خود حتی نسبت به مردم محروم روستاها که در اثر برف شدید و عدم امکان دسترسی به وسایل گرمایشی در مضیقه بودند، نگرانی شدید خود را بیان فرمود. در درس خود به این مسائل اشاره می کرد. شما اگر به زندگی حضرت امام در قم و جماران دقت کنید می بینید خودشان را با ضعیف ترین اقشار جامعه تطبیق داده بودند و حتی در گرمای سخت عراق حاضر نبودند پنکه روشن کنند و این نشان می دهد که ایشان در عمل هم با محرومین جامعه ما همدردی می کردند. هم سطح کردن زندگی شخصی با ضعیف ترین اشخاص جامعه نشان دهنده این بود که نه تنها درک عمیقی نسبت به محرومین و اقشار ضعیف جامعه داشت، بلکه به آن ها دلسوزی بسیاری می کرد. همین موجب شد بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی نهاد کمیته امداد امام خمینی را تأسیس کند تا به همه محرومین در سراسر کشور رسیدگی بشود. به مرحوم آقای عسگراولادی مأموریت داد که با تشکیل این نهاد و توسعه آن در سطح کشور به این قشر رسیدگی کند. پس از استقرار نیز به شورای انقلاب دستور داد که تمام اموال رژیم شاه که در واقع جزو اموال مستضعفین است، به نفع مستضعفان مصادره بشود و بر این اساس بنیاد مستضعفان تشکیل شد تا این اموال جمع و صرف نیازهای مستضعفین بشود. همه این ها نشان دهنده این است که حضرت امام سعی کرد تا وظیفه و رسالت خود را نسبت به این قشر مثل امیرالمؤمنین علیه السلام انجام بدهد و لحظه ای از توجه به این قشر غفلت نکرد.

امام هم در زمان تبعید و هم پس از آن دغدغه ای جز اینکه جلوی سلطه گری و زورگویی و ستم و ظلم رژیم طاغوت علیه ملت بگیرد را نداشت و حاضر بود زندان و تبعید و دوری از وطن را تحمل کند تا از حقوق ملت و آزادی و استقلال و عزت آن ها دفاع کند. طبیعتاً این شخصیت یک درک و شناخت عمیقی نسبت به مردم داشت. وقتی امام می فرماید: «من اعتراف می کنم ملت ایران در این انقلاب حتی از مسلمانان صدر اسلام وفادارتر به اسلام هستند» نشان می دهد که ایشان شناخت جامعه شناسانه عمیقی به ملت و همراهان خودش داشت. این حمایتی که ملت از امام انجام داد و حاضر بود با اذن و اجازه و سفارش ایشان جان خود را در راه هدف و آرمان  های انقلاب بدهند، ناشی از همین مسئله بود. آن شخصی که در جبهه ها و راهپیمایی ها با ندای حضرت امام حضور می یافت، احساس می کرد دارد به تکلیف شرعی خودش عمل می کند. این احساس علاقه بین امام و مردم، ناشی ازرفتار امام و مواضع ایشان بود. اگر مردم زندگی ساده امام را نمی دیدند و اینکه ایشان با این انقلاب در پی پست و مقام نیست و می خواهد در کنار مردم باشد و آن ها را از یوغ ظالمان نجات بدهد، طبیعتاً از ایشان حمایت نمی کردند. مردم دیدند که امام همه هستی خودش را برای آزادی و استقلال و عزت ملت در طبق اخلاص گذاشته است. طبیعتاً در چنین شرایطی ملت با ایشان همراه شدند و این همراهی به گونه ای بود که تا آخرین قطره خون حاضر به جان فشانی بودند. وقتی امام در سال ۱۵ خرداد دستگیر شد، تعبیر زیبایی داشت. عوامل رژیم از ایشان سؤال کردند که طرفداران شما کجا هستند؟ شما با کدام نیرو می خواهید با شاه مبارزه کنید؟ ایشان بیان فرمود: «حامیان و پشتیبانان من امروز در گهواره ها هستند.» این عمق شناخت امام نسبت به فرزندان این ملت را نشان می دهد. در آن موقع پانزده سال بعد را پیش بینی فرمود که همین جوانان تا آخرین قطره خون سینه خود را در برابر گلوله های دشمن سپر می کنند و جانشان را فدای آرمان های انقلاب اسلامی و امام کردند. همه این ها ناشی از درک متقابل بین امت و امام بود و طبیعتاً رفتار حضرت امام و سلوک و سبک زندگی شان و نگاهشان به اقشار ضعیف و محروم جامعه و ولی نعمتان جامعه و انقلاب، این رابطه را استحکام بخشید؛ به گونه ای که این پیوند در هنگام استقبال و بدرقه حضرت امام خودش را نشان داد؛ اینکه این عشق و علاقه نه تنها بیشتر شده و افزایش پیدا کرده، بلکه استحکامش هم بسیار عمیق تر شده است.

از زمان مشروطه تا پیروزی انقلاب شخصیت های متعددی ظهور کردند و درصدد مبارزه علیه طاغوت برخاستند؛ اما توفیق چندانی به دست نیاوردند. به نظر شما چرا اکثریت مردم از میان آن همه شخصیت های سیاسی و حتی مذهبی، به امام اقبال عظیم و شکوهمندی را نشان دادند؟ وجه امتیاز امام از سایرین در آن دوره چه بود؟

اولاً خیلی از جریان های سیاسی که ما قبل از انقلاب شاهد فعالیت های آن ها بودیم، اگرچه شعار طرفداری از مردم را می دادند، اما در این شعار صادق نبودند. جریان های چپ سنگ خلق را به سینه می زدند و حمایت از خلق می کردند، اما واقعاً وقتی در کشورهای شرقی به حکومت رسیدند، شاهد همان ظلم و ستم نسبت به اقشار جامعه شان بودیم و این ها نشان دادند که این شعارها ابزاری برای استحمار خلق  است و نه اینکه واقعاً به این مسئله ایمان و اعتقاد داشته باشند. برای مثال شعار می دادند که می خواهند طبقه کارگر را حاکم کنند و رئیس جمهور را از همین قشر بر سرکار بیاورند. اما دیدیم که کارگران جامعه شان هیچ نصیبی از قدرت حاکمیت آن ها نبردند.

جریان های دیگری با عنوان و شعار دموکراسی به حمایت از مردم برخاستند و از مردم به عنوان پایه حرکت خودشان دفاع می کردند و در قالب دموکراسی غربی انقلاب را پی می گرفتند. این دسته هم توفیق چندانی نداشتند. این دسته فقط برای به قدرت رسیدن از اسم مردم و دموکراسی استفاده می کنند؛ اما بعد از به قدرت رسیدن، خواسته ها و امیال خودشان را حاکم بر مردم می کنند و دموکراسی نزد آنان بیشتر از یک دروغ برای فریب ملت ها نبود.

حضرت امام در مبارزه خود نشان داد که اگر طرفدار مردم است، این طرفداری واقعی و باور حقیقی است. توجه به مردم و حل مشکلات آن ها در رأس خواسته ها و منویات ایشان است. توصیه ها و اقدامات و سازوکارهایی که در حکومت ایجاد کرد و توجهی که در قانون اساسی به نیازهای مردم شده و وظایفی که در قانون اساسی برای مسئولان و مردم تبیین شده و... همگی نشان از صداقت حضرت امام در حمایت از اقشار مستضعف مردم داشت. هیچ  کدام از جریان های مبارز و شخصیت های دیگر این‌چنین نتوانستند این صداقت خودشان را اثبات کنند. لذا امام توانست با این صداقت در مواجهه با مردم اعتماد آنان را به دست بیاورد. حتی وقتی که به تهران نقل مکان کرد، می بینیم که با همان سادگی و چهره غیرتجملاتی خودش را حفظ کرده بود. همان سبک ساده زیستی که در قم و نجف داشت، در جماران هم داشت. همیشه خودش را با اقشار ضعیف جامعه یکسان می دید.

توصیه من به جوانان عزیز این است که اولاً منظومه فکری حضرت امام و هندسه انقلاب اسلامی از جانب ایشان را حتماً مطالعه کنند. صحیفه امام که در واقع جملات ارزشمند و بیانات بسیار عمیق حضرت امام است، مورد مطالعه و دقت قرار بدهند و در زندگی فردی و اجتماعی خود آن مطالب را پیدا کنند. این ها سرمایه بسیار عظیمی برای ملت ما است و باید به ملت های دیگر اسلامی برای تداوم مبارزه و انقلاب منتقل بشود تا زمینه برای جهانی شدن اسلام و شکل گیری حکومت جهانی حضرت ولی عصر ارواحنا لمقدمه الفداء فراهم گردد.

*حمیدرضا ترقی از مبارزین علیه رژیم پهلوی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی است، و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم مشهد حضور داشت. او همچنین در شورای مرکزی کمیته امداد امام خمینی (س) عضویت داشته، و سابقه  سردبیری نشریه «شما» و نیز مدیریت کمیته امداد امام خمینی خراسان بزرگ را در پرونده کاری خود دارد.

 

. انتهای پیام /*